صفحه نخست - آرشيو وبلاگ - پست الکترونیک - طراح قالب
منوی اصلی
صفحه نخست
آرشيو وبلاگ
پروفایل مدیر وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
پست الکترونیک
قالب وبلاگ
موضوعات
دسترسی سریع
دانلود برنامه 90
دانلود سریال رخنه
دانلود سریال زمانه
دانلود سریال پژمان
دانلود سریال تا ثـریا
دانلود سریال ماتادور
دانلود ماه عسل 92
دانلود سریال خروس
دانلود سریال مادرانه
دانلود سریال یادآوری
دانلود سریال بی قرار
دانلود کارتون آنشرلی
دانلود سریال دودکش
دانلود سریال شیدایی
دانلود سریال مـهر آباد
دانلود کلاه قرمزی 92
دانلودسریال دارا و ندار
دانلود سریال آوای باران
دانلود سریال پایتخت 2
دانلود سریال پدر سالار
دانلود سریال خانه سبز
دانلود سریال از یاد رفته
دانلود سریال مختارنامه
دانلود سریال نابرده رنج
دانلود کارتون زنان کوچک
دانلود سریال تکیه بر باد
دانلود سریال چار دیواری
دانلود سریال کلاه پهلوی
دانلود کارتون بابا لنگ دراز
دانلود سریال عید امسال
دانلود سریال دزد و پلیس
دانلود سریال پیدا و پنهان
دانلود سریال ستاره حیات
دانلود سریال اولین انتخاب
دانلود سریال در چشم باد
دانلود سریال ساخت ایران
دانلود سریال روزگار جوانی
دانلود سریال مهمانان ویژه
دانلود سریال خواب و بیدار
دانلود سریال یوسف پیامبر
دانلود سریال خداحافظ بچه
دانلود سریال ساعت شنی
دانلود سریال نقطه سر خط
دانلود سریال چک برگشتی
دانلود سریال هوش سیاه 2
دانلود سریال مرد هزار چهره
دانلود سریال وضعیت سفـید
دانلود سریال خانه ای روی تپه
دانلود سریال همه بچه های ما
دانلود سریال مرد دو هزار چهره
دانلود سریال ساختمان پزشکان
دانلود سریال بچه های نسبتاً بد
دانلود سریال در مسیر زاینده رود
شاید برای شما هم اتفاق بیافتد
اس ام اس جدید
خنده دار
عاشقانه
اس ام اس تبریک
اس ام اس فلسفی و عرفانی
اس ام اس ولادت معصومین
اس ام اس های ارسالی دوستان
اس ام اس شهادت معصومین
اس ام اس فصل های سال
اس ام اس ایام خاص
اس ام اس اعیاد
مطالب خواندنی
ظنز و سرگرمی
ایا میدانید ؟
داستان های پند اموز
دانستنی های گوناگون
داستان های جالب
داستان های عاشقی
فیلم و سریال
موزیک
موزیک ویدیو
نرم افزار اندروید
اب و هوا
اموزشی
آرشیو مطالب
دی 1392
آذر 1392
پیوند های روزانه
قالب سبز
ساختن وبلاگ
شماره پیمان کارها
حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
خرید از چین
قلاده اموزشی ضد پارس سگ
الوقلیون
آرشيو پيوندهای روزانه
داستان غمگین “دستان پاک رفتگر”

داستان غمگین “دستان پاک رفتگر”

داستان غمگین "دستان پاک رفتگر"

مرد رفتگر آرزو داشت برای یکبار هم که شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره کوچکشان باشد و با هم غذا بخورند، او بیشتر وقت ها دیر به خانه میرسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند .

هر شب از راه نرسیده به حمام کوچکی که در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق کار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست . تنها هم سفره او همسرش بود که در جواب چون و چرای مرد رفته گر ، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می کرد و همین بود که آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود .


+نوشته شده در سه شنبه 3 دی 1392برچسب:,ساعت12:13 توسط aref
ادامه مطلب
داستان آموزنده “سلف سرویس”

داستان آموزنده “سلف سرویس”

داستان آموزنده "سلف سرویس"


امت فاکس، نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگامی که برای نخستین بار به آمریکا رفته بود برای صرف غذا به رستورانی رفت. او که تا آن زمان، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود.clock اما هر چه لحظات بیشتری سپری می شد ناشکیبایی او از اینکه می دید پیشخدمت ها کوچکترین توجهی به او ندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اینکه مشاهده می کرد کسانی پس از او وارد شده بودند و در مقابل بشقاب های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.

او با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود نزدیک شد و گفت: «من حدود بیست دقیقه است که در اینجا نشسته ام بدون آنکه کسی کوچکترین توجهی به من نشان دهد. حالا می بینم شما که پنج دقیقه پیش وارد شدید با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اینجا نشسته اید! موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می شوند؟»


+نوشته شده در سه شنبه 3 دی 1392برچسب:,ساعت12:9 توسط aref
ادامه مطلب
داستان کوتاه و زیبای “چقدر لبخند بدهکاریم؟”

داستان کوتاه و زیبای “چقدر لبخند بدهکاریم؟”

داستان کوتاه و زیبای "چقدر لبخند بدهکاریم؟"


داستان کوتاه و زیبای “چقدر لبخند بدهکاریم؟”

ایستاده‌ام توی صف ساندویچی که ناهار امروزم را سرپایی و در اسرع وقت بخورم و برگردم شرکت. از مواقعی که خوردن، فقط برای سیر شدن است و قرار نیست از آن چیزی که می‌جوی و می‌بلعی لذت ببری، بیزارم. به اعتقاد من حتی وقتی درب باک ماشین را باز می‌کنی تا معده‌اش را از بنزین پر کنی، ماشین چنان لذتی می‌برد و چنان کیفی می‌کند که اگر می‌توانست چیزی بگوید، حداقلش یک “آخیش!” یا “به به!” بود. حالا من ایستاده‌ام توی صف ساندویچی،‌ فقط برای این که خودم را سیر کنم و بدون آخیش و به به برگردم سر کارم.
نوبتم که می‌شود فروشنده با لبخندی که صورتش را دوست داشتنی کرده سفارش غذا را می‌گیرد و بدون آن که قبضی دستم بدهد می‌رود سراغ نفر بعدی.می‌ایستم کنار، زیر سایهء یک درخت و به جمعیتی که جلوی این اغذیه فروشی کوچک جمع شده‌اند نگاه می‌کنم، که آیا اینها هم مثل من فقط برای سیر شدن آمده‌اند یا واقعا از خوردن یک ساندویچ معمولی لذت می‌برند. آقای فروشندهء خندان صدایم می‌کنم و غذایم را می‌دهد، بدون آن که حرفی از پول بزند.
با عجله غذا را، سرپا و زیر همان درخت، می‌خورم. انگار که قرار است برگردم شرکت و شاتل هوا کنم، انگار که اگر چند دقیقه دیر برسم کل پروژه‌های این مملکت از خواب بیدار و بعدش به اغما می‌روند.


+نوشته شده در یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت20:36 توسط aref
ادامه مطلب
داستان های آموزنده و خواندنی آذر ماه 92

داستان های آموزنده و خواندنی آذر ماه 92

 

 

داستان آموزنده : “طناب خیالی”

کودکی از مسئول سیرکی پرسید:
چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
صاحب فیل گفت:
این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است.
آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.

کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟

صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است.
فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!

هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است.
( شاید حرکتی لازم است )


+نوشته شده در یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت19:35 توسط aref
ادامه مطلب
داستان های آموزنده و خواندنی آذر ماه 92

داستان های آموزنده و خواندنی آذر ماه 92

 

داستان آموزنده : “طناب خیالی”

کودکی از مسئول سیرکی پرسید:
چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
صاحب فیل گفت:
این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است.
آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.

کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟

صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است.
فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!

هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است.
( شاید حرکتی لازم است )


+نوشته شده در یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت17:35 توسط aref
ادامه مطلب
درباره ی ما

به وبلاگ خودتون خوش آمدید
نویسندگان
aref
پیوند های وبلاگ
قالب سبز
همه چی دانلود
کسب در آمد
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان khonj patogh و آدرس khonjpatogh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 154
بازدید دیروز : 45
بازدید هفته : 204
بازدید ماه : 204
بازدید کل : 4836
تعداد مطالب : 204
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Powered by BLOGFA
Designed by GreenSkin
RSS

صفحه قبل 1 صفحه بعد